پيام
+
[تلگرام]
کدام آويني؟!
يک سوال مسخره و تکراري، و يک دعواي مسخرهتر. يک آويني بيشتر نداريم که آنهم خودش هست، با همه آثارش و در همه آثارش. اگر تحول فکري و فراز و فرودي هم داشته، خودش به آن اشاره کرده. اگر جايي از زندگيش را پنهان يا کمرنگ کرده، خودش کرده. اگر بخشي از زندگي و تفکرش را بيشتر دوست داشته، خودش آنرا نشان داده. پس نيازي نيست که امروز ما به زور بخواهيم اثبات کنيم که آويني يک چهره ديگر هم داشته. هرچه بود هماني بود که خودش نشان داد، خودش گفت، خودش نوشت، خودش ساخت.
يک آويني بيشتر نداريم، اما به تعداد جناحها و جريانها، آويني داريم. از آويني راست تا آويني چپ. از آويني ضد غرب تا آويني متمايل به غرب. از آويني ضدروشنفکري، تا آويني روشنفکر. از آويني حزباللهي تا آويني ضدحزباللهي.
بيشتر اين دعواها هم نه به خاطر آويني، که براي اثبات هرکدام از اين جناحها و آدمهاست. طرف ميخواهد فکر امروز خودش را اثبات کند، از آويني مايه ميگذارد. فرقي هم نميکند. چپ و راست در اين قضيه شبيه همند. وگرنه آويني همان است که بود. در زمان خودش، هم داد حزباللهيها را درآورد هم روشنفکران را. البته اگر بخواهيم منصفانه نگاه کنيم، قصد آويني حمله به حزباللهيها نبود؛ او بيشتر منتقد جريانهاي فکري و فرهنگي ليبرال و غربگرا بود، اما خب رفتار و گفتار خود او به گونهاي بود که حزباللهيها هم تحملش را نداشتند. هرچند همان حزباللهيها، بعدها عاشق آويني شدند. چرا؟ به چند علت. اول آنکه بههرحال از آويني، روايتفتحي به يادگار مانده که چه بخواهيم چه نه، گل سرسبد مستندهاي دفاع مقدس است. دوم آنکه رهبري در مراسم تشييع او حاضر شد و اگر اين حضور نبود، چه بسا آويني بعد از شهادتش، تا اين حد محبوب نميشد! تاثير حضور رهبري به حدي بود که بسياري از منتقدان حزباللهي آويني چارهاي جز سکوت نداشتند. سوم اينکه آويني در زمان خود به کساني حمله کرده بود که امروز در جناح مقابلند، پس آويني خوب است!
به هرحال امروز آويني به يک برند تبليغاتي براي جماعت حزباللهي تبديل شده. درست مثل #چهگوارا که حتي در خود آمريکا هم يک برند است. اما چهگواراي برند، همان چهگواراي زنده و مبارز نيست. چهگوارايي است مرده و بيخاصيت. بدون انديشه. بدون فکر. عکسي صرفا براي قاب روي ديوار و روي تيشرت، اسمي براي پز دادن و ژست گرفتن و فحش دادن و دعوا کردن ...
@ahestan_ir
در انتظار آفتاب
96/1/20