پيام
+
[تلگرام]
(ادامه شعر)
ما نه آنيم که آموخته غرب شويم
پي هر وسوسه اي سوخته غرب شويم
سيلي از کوخ نشين، کاخ نشين خواهد خورد
و زمينخوار سرانجام زمين خواهد خورد
"بيست سي" چيست که تعليم جهان، از دل ماست
هان که جمهوري اسلامي ايران اينجاست
اگر از غرب رسد نسخه، خودش بيماري ست
قرص خواب است ولي چاره ما بيداري ست
تا ابد تربيت از مهر ولي ميگيريم
مشق از غيرت ابروي علي ميگيريم
ما بر آنيم که در مکتب او ديده شويم
با علي اصغر و قاسم همه فهميده شويم
*** *** *** ***
تا ابد سستي تسليم مبادا با ما
وحشت از حربه تحريم مبادا با ما
باز تحريم جديدي به سِنا رفت که رفت
جسم برجام چو روحش به فنا رفت که رفت
ذوق بيهوده ز برجام خطا بود خطا
تکيه بر عهد عمو سام خطا بود خطا
عهد با دزد سر گردنه بستيم اي دوست
بارها عهد شکست و نشکستيم اي دوست
هر چه ميشد بَرَد از کيسه ما بُرد که بُرد
"بُرد بُرد" اين بُوَد آري همه را بُرد که بُرد
گفته بودند که دشمن به تجارت آمد
پير ما گفت که البتّه به غارت آمد
خواب ديدند صَلاح از طرف بيگانه است
به خود آييم نجات همه در اين خانه است
کارزار است، قدم قاطع و محکم بردار
سخن از صلح بگو، اسلحه را هم بردار!
راه ما راه حسين است و به خون روشن شد
تکيه بر تيغ زد آن دم که جهان دشمن شد
نه به دل راه بده واهمه از اخم عدو
نه دلت غنج رود باز به لبخندي از او
دل به لبخندش اگر باخته اي، باخته اي!
گر ز اخمش سپر انداخته اي باخته اي!
غم مخور، سست مشو، با صف اعدا بستيز
مژده "لا تهنوا [4]" ميرسد از جا برخيز
تا بدانند که هان لشکر احمد ماييم
رزمجويان و دليران محمد ماييم
*** *** *** ***
ذوالفقار علوي بود برون شد ز نيام
مرحبا، دست مريزاد، سپاه اسلام
ناز شست تو دلاور حسن تهراني
زنده اي تا به ابد، فاتح اين ميداني
هست مديون تو امنيتمان تا به ابد
هست ممنون تو ايران و جهان تا به ابد
اينکه چون صاعقه آمد به سرت تکفيري
ذوالفقار است که از غرش آن ميميري
وقت آن است سر جاي خودت بنشيني
با دم شير مکن بازي، بد ميبيني!
نوش جان همهتان سيلي شش موشک ما
که صدايش برسد تا به رياض و حيفا
(شترقش برسد تا به رياض و حيفا !)
اين قدَر بمب نچسبان به کمر اي نامرد!
صبر کن موشک ما منفجرت خواهد کرد
اي ابوجهل که در کشتن خود استادي
خر دجالي و افسار به صهيون دادي
اي سيه روي که از نفت سعود آمده اي
بچه ابليس که از ناف يهود آمده اي
دشمن از ابلهياش در طمع خام افتاد
تشت رسوايياش اما ز سر بام افتاد
جاهليت چه سعودي و چه غربي يکجا
گرم رقصند، عجب منظره اي باب هَجا
*** *** *** ***
رقص شمشير چو در خيمه دشمن برپاست
سپر انداختن و طعنه به شمشير خطاست
آري آرامش ما مرد خطر ميطلبد
صبح پيروزي ما خون جگر ميطلبد
«مي وزد از همه جا بوي گل ياس شهيد
از کجا آمده اند اين همه عباس شهيد
ذوالجناح از نفس اينبار نخواهد افتاد
علم از دست علمدار نخواهد افتاد [5]»
در دفاع از حرم، آيينه آن سقاييم
همچو عباس، علمدار ولايت ماييم
اين زره پشت ندارد منگر برگرديم
تيغ در دست، به ره، منتظر ناورديم
قدس اي قبله آغاز که پايان با توست
مهر باطل شدن فتنه شيطان با توست
تو کليد همه گمشدگيها هستي
قدس اي قدس! تو آزادي دنيا هستي
منشينيد به غم شام بلا ميگذرد
راه ما از سفر کرببلا ميگذرد
شاعران: آقايان عليمحمد مودب، محمد مهدي سيار، ميلاد عرفانپور، رضا وحيدزاده
—------------------------------------------------------—
[1] دعاي رويت هلال ماه: رَبِّي وَ رَبُّكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَيْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِيمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ وَ الْمُسَارَعَةِ إِلَى مَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي شَهْرِنَا هَذَا وَ ارْزُقْنَا خَيْرَهُ وَ عَوْنَهُ وَ اصْرِفْ عَنَّا ضُرَّهُ وَ شَرَّهُ وَ بَلاءَهُ وَ فِتْنَتَهُ.
[2] فرازي از دعاي 45 صحيفه سجاديه (وداع با ماه رمضان): اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِيهِ الْقُلُوبُ. خداحافظ اى همسايه اى كه در کنارت قلبهايمان رقّت داشت.
[3] بخشي از نامه پنجم نهج البلاغه (که حضرت علي عليه السلام به اشعث بن قيس عامل آذربايجان نوشت): وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَة... حكمرانى براى تو طعمه نيست، بلكه امانتى است بر عهدهات...
[4] آلعمران : 139: وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين. و سست نشويد! و غمگين نگرديد! و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد.
[5] مطلع دو غزل از مهدي جهاندار.
.....................................................
www.MeysamMotiee.ir
@MeysamMotiee_ir
در انتظار آفتاب
96/4/6