شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

اويس.

+ [تلگرام] وقتي مي‌رفتم سردخانه، باورم نمي‌شد. به همه مي‌گفتم: «من او را قسم داده بودم هيچ وقت بدون ما نرود.» هميشه با او شوخي مي ‌کردم، مي‌گفتم: «اگر بدون ما بروي مي‌آيم گوشَت را مي‌بُرم!» بعد کشوي سردخانه را مي‌کشند و مي بيني اصلاً سري در کار نيست، مي‌بيني کسي که آن همه برايت عزيز بوده، همه چيز بوده... بدش آمد از دنيا، از آن جنازه. گفت: «تو مريضي ما را نمي‌توانستي ببيني ولي حاضر شدي ما بياييم تو را اين‌طوري ببينيم!» و گريه کرد به صداي بلند. مي‌دانست بايد محکم باشد، ولي... خم شد و به زانو هايش دست کشيد، انگار پي چيزي مي‌گشت. از آن‌ها که همراهش بودند پرسيد «پاهايم کو؟ پاهايم؟ چرا نمي‌توانم راه بروم؟» و همان جا روي خاک نشست. #حبيبه_جعفريان #نيمه_پنهان_ماه همت به روايت همسر شهيد (چاپ ششم، تهران: روايت فتح، ) صفحات و . #شهيد_همت #يک_دقيقه_يک_شهيد @Ab_o_Atash
اويس.
رتبه 0
0 برگزیده
1 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top