پيام
+
[تلگرام]
خوشرويي با مشتري، در يک روز سخت کاري
https://t.me/K1inUSAmedia/247
امروز بلکفرايدي بود، اوج شلوغي فروشگاهها. آخرين ساعت کاري فروشگاه تارگت (ساعت تا شب)، رفتيم اونجا براي خريد مقداري خوار و بار. شعبهي بزرگي بود و حتماً امروز حسابي شلوغ بوده.
رفتيم براي پرداخت. متصدي، يک جوان امريکايي با ريش بلندِ بلوند بود که قيافهش به مسلمانها نميخورد. يه کارتن کوچک توي سفارشاتمون بود. پرسيد اينو بذارم توي اين پلاستيکهاي قرمزِ بزرگ يا ميگيريد دستتون؟ گفتم پلاستيک بهتره.
- بعدي رو هم پس ميذارم توي همين پلاستيک چون از يه نوع هستن.
- باشه خوبه
- ميوهها رو هم براتون ميذارم توي يه پلاستيک کوچک، از اين سفيدها.
- آره خوبه
- خب الآن ديگه اين پلاستيک سفيد پر شده. براي اينکه يه وقت پاره نشه بقيه رو ميذارم توي يه پلاستيک سفيد ديگه (لبخند)
- ممنون
- جمع هزينهي امشب شما شد دلار... کارت رو لطفاً بکشيد. حالا بايد امضا کنيد... حالا کارت رو برداريد. ايول، شبِ خوش و تعطيلات آخر هفتهي بهتري داشته باشيد.
بينِ اخلاق و رفتارِ متصديان فروشگاههايي مثل تارگت (کلاس بالا) با فروشگاهي مثل والمارت (کلاس پايين) تفاوت زيادي وجود داره. واضحاً خوش خلقي در فروشگاههاي پر زرق و برقي مثل تارگت و هايوي، ديکته شده توسط مديران اين کمپانيها به کارکنان و متصديانشون هست. با اين حال، اين ميزان از خوشخلقي که امشب ديدم، اونم در اين شرايط و اين روز سخت، يه اتفاق عجيب غريب بود.
وقتي سوار ماشين ميشدم هنوز هنگ بودم که چطور يه نفر ميتونه در چنين روز شلوغي و در ساعت پاياني شيفت کاريش، اينجور با حسن خلق با مشتري رفتار کنه...
مشاهدات چند دانشجوي ايراني از جامعه امريکا
@K1inUSA