شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

اويس.

+ [تلگرام] شـکوفايي بـهار اِشــنوگل و روسياهي ذغـال زمـستان چــهار آذر #هادي_حاجت‌مند را از اواخر دهه‌ي هفتاد مي‌شناسم. دانش‌جوي پر شر و شوري که چيزي ديگر مي‌خواند و چيزي ديگر دوست داشت بشود. هر چه که بود و هر چه که هست، هادي يک چيز را خوب در خود پرورانده. اعتماد به نفس غَلَيان کرده! آن موقع‌ها که ژانر #مستند در صنعت سينماي ايران هنوز بيا و کياي ام‌روز را نداشت، هادي با همين اعتماد به نفس، دست به دوربين برد و کارهاي پر سر و صدايي را به تصوير کشيد. کاري که پيش‌رو بود در خيلي از آثار بعد از خودش و سازمان‌ها و بنيان‌هاي پر طمطراق و عريض و طويل هم وقتي به سمت‌ش رفتند، هيچ‌کدام نتوانستند کاري را که هادي دست و پا کرده بود، بسازند. چرا که بر کسي پوشيده نيست، هادي و تيم توليد آثارش با دل کار مي‌کردند و رقباي سر در آخور #بيت‌المال کرده، با مال! خوش بوَد گر محک تجربه آيد به ميان/ تا سيه روي شود هر که در او غش باشد... حالا پس از سال‌ها #اشنوگل هادي جلوي روي ماست. قصه‌اي که هواي پاک بهشت را از روزهاي #کربلا_چهار به ريه‌هاي مسموم از بي‌خبري دوران ما مي‌رساند. آن‌هم در غرق‌آبه‌هاي عصر بي‌تفاوتي. آن‌روز که #غواص_شهيد دفاع مقدس را در شهرمان تشييع کردند، خيلي‌هاي‌مان را جوّ گرفت. جوّ متعارف اين‌روزهاي جريان آزاد اطلاع‌رساني. در #فيس‌بوک، در #تله‌گرام، در #اينستاگرام و چه و چه، غوغا کرديم. بعضي‌هامان پا را فراتر گذاشته، طرحي و شعاري کليشه زديم، بعضي ديگر (از همان دست آدم‌هايي که سر در آخور بيت‌المال دارند) به زيردستان‌مان سپرديم که طرح‌هاي پدر مادر دارتر بزنند. پُسترهامان با هزينه‌هاي ميليوني در روز #تشييع و چندي بعد از آن در دست ملت چرخيد و چرخيد تا در نهايت، براي صرفه‌جويي در هزينه‌هاي بيت‌المال! در پس‌ماندهاي خشک، به خمير کاغذ مبدل شد. چند تايي هم در دفتر جناب مدير، مِن باب نمونه‌ي کار و رزومه، براي يوم‌البيلان، باي‌گاني شد. ولي در همان روزها، اين هادي حاجت‌مند بود که پا پيش گذاشت و با همان «اعتماد به نفس غَلَيان کرده» به دنبال کاري سينمايي براي آن مظلومان زنده به گور شده رفت. و نتيجه، شد همين «اشنوگل». کاري مشترک با #علي_سليماني عزيز که خيلي‌هامان با نقش‌هاي شيرين سينما و تله‌ويزيون‌ش آشناييم. ولي به انتها رسيدن «اشنوگل» هم به همين آساني که من بيان کردم نبود. ساعت‌ها و روزها پشت در مديران پر پشم و پيله در انتظار نشستن. حرف‌ها و تحقيرها را به جان خريدن. نااميد گشتن و به خدا دل سپردن و... آخرش همين اشنوگلي که بر پرده‌ي نقره‌اي سينما نقش بسته تا روايت کند دست‌ها و پاهاي بسته‌ي زير خاک مانده را. و رو سياهي بماند به ذغال... «اشنوگل» حرف دل است. نه از «هادي حاجت‌مند» و «علي سليماني» توقع #استيون_اسپيلبرگ و #رولند_امريش و #جيمز_کامرون بودن مي‌رود و نه از آثارشان، خروجي پروژه‌هاي ميليارد دلاري #هاليوود. با پولي که ماها ام‌روز براي ساخت مستند هم پا پيش نمي‌گذاريم، اين‌ها سينمايي ساختند. پس مرد باشيم و براي مالاندن پوزه‌ي همه‌ي آن مديراني که مديرند تا بيلان بدهند و پا مي‌گيرند تا دست‌ها بسته بماند، برويم و «اشنوگل» را در سينما ببينيم. يا علي... https://t.me/Sohail_Karimi
اويس.
رتبه 0
0 برگزیده
1 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top