پيام
+
[تلگرام]
محافظين خودم را نميشناسم!
خاطرهاي زيبا از مرحوم محي الدين حائري شيرازي:
در دورهاي که خدا توفيق داده بود بهعنوان مسئول امور فرهنگي در سايت غنيسازي نطنز حضور داشته باشم، يکي از برنامههايي که داشتيم دعوت از بزرگان براي سخنراني در جمع کارکنان بود. مسجد و قسمتهاي اداري سايت روي زمين بود و بخش غنيسازي در عمق زمين.
از بين دعوت شدهها، گاهي افراد خاصي را براي بازديد از قسمت غنيسازي که سطح امنيتي خيلي بالاتري داشت ميبرديم تا هم افزايش روحيهاي براي نيروهاي آنجا باشد که ساعتها دور از نور طبيعي در حال کار بودند، و هم اين بزرگان از کار عظيم صورت گرفته مطلع شوند و مبلّغي براي حمايت بيشتر از تلاش اين جوانان بشوند. البته عموم ميهمانان اشتياق داشتند که از بخش غنيسازي بازديد داشته باشند، اما اين امکان براي اکثرشان فراهم نبود.
يکبار مرحوم #آيتالله_حائري_شيرازي را دعوت کرده بوديم. سخنراني خيلي زيبايي در مسجد مجتمع داشتند، در آخر سخنراني هم که فضاي معنوي و عاطفي ويژهاي ايجاد کرده بودند، گفتند بياييد و همه يکديگر را در بغل بگيريم و محبتمان را به هم ابراز کنيم، خودشان هم پيش قدم شدند و از همان جلوي منبر شروع کردند به در آغوش گرفتن افراد، ديگران هم به تأسي از ايشان اين کار را در کل مسجد تکرار کردند.
بعد از سخنراني از آيت الله حائري دعوت کردم تا براي بازديد از بخش غنيسازي تشريف بياورند، اما ايشان نپذيرفتند و فرمودند باشد براي يک بار ديگر؛ بنده مجدداً اصرار کردم و ايشان مجدداً رد کردند؛ عرض کردم حضور شما باعث روحيه گرفتن بچهها ميشود، در اين هنگام آهسته درگوش بنده #فرمودند: «من اين محافظين خودم را نميشناسم! ديگران برايم قرار دادهاند، درست نيست بيايند و آنجا را ببينند!»
و من مبهوت ماندم از اين ميزان دقت ايشان در حفظ اسرار نظام.
خدا رحمت کند اين فقيه مجاهدِ انقلابيِ روشنفکرِ مردمي را.
@mosabereh
@lajman