پيام
+
[تلگرام]
اخيرا واژه رفراندوم و ضرورت برگزاري آن از زبان برخي افراد که بايد مجري قانون باشند، شنيده مي شود.
* بحران آفريني در وجود برخي افراد نهادينه شده است.
* در قانون اساسي امر همه پرسي به منزله اعمال قوه مقننه و در تغيير قانون اساسي و يا مسايل بسيار مهم کشور شناخته شده که نيازمند درخواست دوسوم نمايندگان مجلس و فرمان رهبري است و برگزاري و اجراي نتايج آن نيز بر عهده دولت نهاده شده است.
* روح حاکم بر قانون اساسي، همه پرسي را براي وادار کردن دولت به کاري مي شناسد.
* حال شما از خودتان بپرسيد مجريان قانون که طبيعتا بايد از همه پرسي فراري باشند، چطور به اين نتيجه رسيده اند که کشور نياز به رفراندوم دارد؟!
* کدام مسئله بسيار مهمي در کشور وجود دارد که دوسوم نمايندگان حاضر باشند درخواست کنند و رهبري هم فرمان آن را صادر کند؟
* آيا اين دولتمردان بجز خدمتگزاري به مردم و اجراي قانون، سوداي ديگري در سر دارند؟ آيا يک دولت صالح و امانت دار بدنبال آشوب طلبي مي رود؟
* آيا رفع فساد و فقر و تبعيض، ايجاد اشتغال، جلوگيري از قاچاق، رونق توليد و توسعه رفاه ملي نياز به رفراندوم دارد يا مديريت و تدبير صحيح؟
* آيا متهم از بي خاصيتي مجلس در مهار سرکشي ها و به حرکت واداشتن دولت سوء استفاده کرده و پا در گليم قوه مقننه دراز مي کند؟
* آيا مجلس نبايد چنين دولت ناکارآمد و بحرانسازي را از طريق سوال و استيضاح و طرح هاي اجرايي وادار به کار کند و يا طومار آنرا در هم بپيچد؟
* مردمي که به چنين دولتي راي دادند بايد کمي بينديشند که آيا اين همان چيزي بود که آنان مي خواستند و يا به عبارت بهتر اين دولت همان چيزي است که به آنان وعده داده شده بود؟ به فرض دولت حاضر مزايايي هم داشته باشد يا حرفهاي خوشحال کننده بزند، آيا با اين هزينه بسيار زياد، از بين بردن فرصتها و سرمايه هاي کشور سازگار است؟
* مردم بايد بينديشند که آيا با وعده و وعيد مشکلات آنان حل مي شود؟ آيا مشکل امروز کشور اين چيزهايي است که اين دولتيان به دنبال آنند؟
@hamidbazmshahi