پيام
+
[تلگرام]
باج سبيل به؟!
دوم اســـفند
سالها پيش که وزير کشور فعليمان به کرسي معاونت سياسي صدا و سيما تکيه زده بود، ايشان را فردي #عاقل، #منطقي و #معتدل ميدانستم. مديري که عليرغم مقام اداري و مشغلههاي کاري، پيگير کارهاي شخصي افرادي چون مني ميشد که در آن سازمان عريض و طويل، ارزني هم حساب نميشدند (مثل حالا) و حتا با حوصله تلهفنمان را هم جواب ميداد و پاي حرفمان مينشست و راهنماييمان هم ميکرد.
حالا که واقعهي خونين #گلستان_هفتم پاسداران پيش آمده و امنيت جاني و مالي مردم در خطر قرار گرفته، تازه متوجه شدم بعيد نيست که همهي آن عدلِ عليبازي درآوردنها هم مثل امروزِ مقام وزارت کشور، براي آقاي #رحماني_فضلي شکلِ کار بوده باشد و پُزيشن رحماني! گرفتن.
هم جناب وزير، هم فرماندهي #پليس_تهران و هم همهي آناني که طي ديروز و امروز وانمود کردند مديران خوبي هستند و اداي آدمخوبهاي فيلمهاي اخلاقي را بازي کردند، اي کاش در همين گوگلِ امپريالسيت و صهيونيست يک سِرچَکي بکنند و از چند و چون فِرَقِ صوفيه (چه نعمتاللهي بيدُختي موسوم به گنابادي و چه هر کوفت و زهرمار ديگري) سر درآورند بعد حس دلسوزي و شهروندپروري و از درِ مُدارا وارد شدن را بگيرند.
نميدانم تا کي مردم بايد از ديد اين حضرات، نادانهاي نيازمند به ترحم انگاشته شوند؟! رسانهها خود کم به تحميق ملت ميپردازند که حالا رييس و وزير و وکيل و فرمانده هم بايد به آن اضافه شوند؟! فِرَقِ ضاله در اين مملکت مادامي که سر در آخور خود دارند، کوچکترين بيحرمتي از جانب مؤمنين نخواهند ديد، ولي آنجايي که جان و عِرض و ناموس مردم در خطر قرار گرفت، مماشات و ترحم، يعني همراهي با ظلم. يعني زير پا گذاشتن عدالت. نه اينکه مطابق بخشنامهي رييس بالاتر، نقش يک مدير جامع الاطراف را بازي کردن. و چهقدر هم اين مديران يک لنگ در هوا، نابازيگرند. کاشکي عُرضه جامع الاطراف بودن را داشتند. حُمَقايي که به همين ضالّين هم به چشم برگهي رأي نگاه ميکنند. هم در انتخابات باهاشان عکس يادگاري ميگيرند و هم در متن دورهشان هواي انتخاباتِ بعد را دارند.
آري. فرقهي نعمتاللهي بيدُختي موسوم به گنابادي، آنقدر زنگزده و قُراضه هست که حتا تدبير باقي فِرَق را هم نداشته باشد و هر از چندي با چراغ سبز بزرگانشان در اين سو و آنسوي مرز، آشوب و بلوا درست کنند. آنوقت مقاماتي چون وزير کشور #دولت_قراضه يازدهم در کنار فوارهي کاخ نخستوزيري ميايستد، تا صداي اسدالله عَلَم وزير تابندهدوست دربار پهلوي از حنجرهاش شنيده شود که؛ «رسانههاي خارجي به خصوص، و برخي از کانالهاي مجازي و سايتها، اين موضوع را به گونهاي مطرح کردند که منتسب بشود به جريان #دراويش در کشور. ما جريان دراويش در کشور را جريان عاقلانه، منطقي و معتدل ميدانيم...»!
جناب وزير! دورهي عوامفريبي به سر آمده. سالها آشوب اين جماعت عقبماندهي اعتقادي و متوهّم، ثابت کرده که اين ريشه بايد خشکانده شود. اگر ذهبيه و خاکساريه و اويسيه و نعمتاللهي و صفيعلي شاهي و... اداي عقل و منطق و اعتدال را در ميآورند و شما هم طي جلسهي دولت توجيه ميشويد در مصاحبهي رسانهاي خود آن را به ديگر فرقهها تعميم بدهيد، جماعت بيدُختيهي #تابنده جلوي چشم هزاران نفر «حداديان» و «بايرامي» و «امامي» و «مرادي» را با قصاوت تمام سلاخي ميکنند و دريغ از صداي آخي از شمايان.
معلوم نيست کارکرد اين باجدادنها تا کي و تا کجاست؟ آيا مدارا با اين #جلادان، خوشخدمتي براي سازمانهاي اجير شدهي به اصطلاح حقوق بشري بينالمللي است يا خوشرقصي براي دولتهاي سرِ گردنه بگير غربي و يا همان نگاه کيلويي به #صندوق مقامساز آراء؟! هر چه که هست، شايد #دولت و هر آنکس که خود را محق در تحميق خلق ميداند بخواهد خود را به کوچهي علي چپ بزند، ولي ما از خون شهداي گلستان هفتم نخواهيم گذشت...
https://t.me/Sohail_Karimi