شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

اويس.

+ [تلگرام] دهه‌ شصتي‌ها ::‌بـــخش دوم و پـــاياني حال خانم «ميلاني» و هم‌فکران‌شان آن سرنوشت ذهني‌اي را که گفته بودم را تصور کنند. که در همان دهه‌ي شصت، همين همت‌ها و باکري‌ها و متوسليان‌ها و باقري‌ها و خرازي‌ها و حتا همان خوش‌نشينان فارس و لر و عرب «خرم‌شهر» و «آبادان» از قبيل «به‌نام محمدي»، «رضا دشتي»، «امير رفيعي»، «پرويز عرب»، «علي رحيمي»، «جمشيد برون» و... نبودند، الآن نه از ماه، نشان مانده بود و نه از ماه‌نشان. در همان روزهاي انتهايي سال که «حسن» در شهريورش به دنيا آمده بود، صدام در اقدامي ابتکاري و براي به پايان بردن مقاومت ايرانيان، جنگ شهرها را راه انداخته و هواپيماهاي خود را به عمق سرزمين‌هاي داخلي ايران گسيل داشت. نمي‌دانم خانم «ميلاني» که آن روزها بايد و چند ساله مي‌بودند، بمب‌باران‌هاي هوايي را يادشان هست. من که سال داشتم و در روستاي‌مان #حصارزيرک از توابع #شهريار و در کيلومتري تهران زنده‌گي مي‌کردم به خوبي يادم هست. و هنوز فراموش نکردم روشن‌فکران کراوات‌زده‌ي مورد وثوق خانم «ميلاني» با زنان فُکُلي‌شان را که هم‌راه في‌في و زي‌زي، از اهالي روستاي‌مان طويله اجاره مي‌کردند که از مرگ مفاجات بمب‌هاي عراقي در امان باشند. ولي همان موقع و در همان روزها و در همان سال‌هاي دهه‌ي شصت اگر آن فهرست قطاروار که آن بالا اسم بردم و صدها هزار پير و جوان ديگر نبودند که مرگ مفاجات را به جان بخرند، الآن سرنوشت خانم «ميلاني» و هم‌فکران‌شان چه مي‌شد؟ آيا مي‌شود در اين سرنوشت ذهني، چيزي مثل آن هزار زن کويتي را براي‌شان متصور شد؟ حاشا که مردان ايراني حتا به ذهن هم نمي‌توانند چنين چيزي را تصور کنند. ولو به فانتزي! حالا سرکار خانم «ميلاني» و هم‌فکران‌شان که حافظه‌ي تاريخ‌شان در حد #آميب‌ زير سؤال است، و در همان سال‌هاي دهه‌ي شصت همين سازي را مي‌زدند که در اين‌ سال‌هاي دهه‌ي نود مي‌زنند، تصور کنند همين «حسن» آقاي نازنين ما که در آستانه‌ي ساله‌گي و در سال آن‌قدر غيرت داشت که وقتي امکان رفتن به سوريه را نيافت، با ده‌ها ترفند با عنوان #افغانستاني موفق به گرفتن شناس‌نامه‌ي #افغاني شد تا شانه به شانه‌ي دلاوران لشکر #فاطميون براي دفاع از مظلوم و سرکوب طاغي عازم #شام شود، نمي‌رفت. فاطمي نمي‌شد. غيرت هم نداشت. مثل مرد‌نمايان کشور هم‌سايه‌مان کويت مي‌بود... آن‌وقت همين خانم «ميلاني» و خيلي‌ از هم‌فکران‌شان به چنان سرنوشتي از سمت #داعش و #جبهةالنصره و چچني و تُرکستاني گرفتار مي‌شدند که در عين يائسه‌گي و در سن حدوداً ساله‌گي مجبور بودند بار ديگر بچه‌ي خود را در اوج فعاليت‌هاي زن‌سالارانه‌شان سِقط کنند. ولي مردان اين سرزمين غيرت دارند. و اين آن علت اصلي شهادت اين شيربچه‌هاست که مورد بحث خانم «ميلاني» و به زعم‌شان بسياري از ايرانيان است. چه آن‌ها که در دهه‌ي شصت جنگيدند چه اين‌ها که متولد دهه‌ي شصت بودند و پربهاترين داري‌شان را در طبق اخلاص گذاشتند تا خانم «ميلاني» و هم‌فکران‌شان در هر صنف و #حزب و مرامي، در امنيت باشند. حتا آن دخترک علي حاتمي که کُندذهنانه آن جملات ديکته شده را براي دل دشمنان اين ملت در دل دشمنان اين ملت بلغور کرد. و چه‌قدر دروغ‌گويند خانم «ميلاني» و هم‌فکران‌شان که سنگ #فمنيسم و #زن‌سالاري را به اسم دفاع از حقوق برابر زنان به سينه مي‌زنند، ولي حقوق طلايي مادران و هم‌سران و خواهران و دختران شهدا را زير پا مي‌گذارند. اينان حداقل خيري که از شهادت «حسن» و هم‌قطاران‌ش مي‌توانند قبول داشته باشند، همين است که با شهادت هر يک از اين دهه شصتي‌ها، يک معضل از #معضلات_لاينحل_دولت بي‌مقدار جناب روحاني حل خواهد شد و ديگر معاون مستأصل‌شان از موج جوانان بي‌کار متولد دهه‌ي شصت نخواهد ناليد... https://t.me/Sohail_Karimi
اويس.
رتبه 0
0 برگزیده
1 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top