پيام
+
[تلگرام]
اين نکات را در جواب دوستاني نوشتهام که خواستهاند يادداشتهاشان را ويرايش کنم يا راهنماييشان کنم براي بهتر شدن نوشتههاشان.
يکجا جمعشان کردهام تا شما هم استفاده کنيد.
1- اگر ميخواهي خوب بنويسي کتاب زياد بخوان. آنهم نه هر کتابي. کتابهاي خوبي که قلمت را بهتر کنند.
2- زياد بنويس. ميگويند نويسندههاي بزرگ روزي پنجاه تا صد صفحه مينوشتهاند.
3- صرفا دنبال گزارش نويسي نباش. نوشتههاي ما خيلي وقتها گزارش هستند تا روايت. گاهي ما ميخواهيم فقط نوشته باشيم تا يک راوي خوب.
- نويسنده بايد جزيي نگر باشد. براي همين ميبايست دقتش زياد باشد تا تمام جزيياتي مثل رنگ، بو، اندازه و ... را به ذهن بسپارد.
طوري جزئيات را بنويس که مخاطب همهي آن را تصور کند. انگار خودش آنجا بوده.
- متن را بنويس. يک روز سراغش نرو. ساعت بعد با صداي بلند بخوانش. ايرادش دستت ميآيد. بعد ويرايش کن. تا زماني که جا داري براي ويرايش باز هم اين کار را بکن. دوباره خواني هم يک جور اعجاز است.
- از تشبيهات به جا استفاده کن. تشبيهات کليشهاي ممنوع.
مثلاً بگويي «دندانهايش مثل مرواريد در شب ميدرخشيد» يا «از خوشحالي چشمانش برق ميزد». اينها را خيلي شنيدهايم. کسل کنندهاند.
تشبيه بايد طوري باشد که اصطلاحاً داستان در حرکت باشد و شما تشبيهت را هم کرده باشي. نه يک طوري باشد که قصه را متوقف کني بنشيني به تشبيه کردن، تشبيهات که تمام شد بعد بروي سراغ ادامه قصه. در همان حين حرکت، تشبيهات را بده به خورد داستان.
7- زياد حرف نزن. صرفا راوي باش. قضاوتهاي خودت را به خورد مخاطب نده. هر چيزي را ديدي روايت کن. همين.
8- ما مذهبيها فکر ميکنيم همه جا بايد براي مردم منبر برويم. توي داستان ميخواهي اثر بگذاري منبر نرو. بگذار خود مخاطب نتيجه بگيرد. شما اين همه قصه ميبافي به مخاطب پيام را برساني. تهش لازم نيست مستقيم آن را لقمه کني برايش. اين شيوه گاهي اثر عکس دارد.
9- خيلي تو نخ تبليغ نباش. سعي کن با خوب نوشتن ديده شوي، نه با تبليغ. وارد اين فضاها شدن آدم را از هدف اصليش دور ميکند. هدفت را براي خودت مشخص کن.
10- از کلمات مرسوم در محاوره استفاده کن نه کلمات رسمي. کلمهاي را که شفاهي ميگويي کتبي هم بنويس. يعني چه؟ يعني کلماتي را بنويس که در حرف زدن معمول است نه کلمات ادبي و به اصطلاح کتابي. مثال: «زل زدن» به جاي خيره شدن. «اخت شدن» به جاي صميمي شدن. «نا نداشتم» به جاي تواني نداشتم. «حال نداري» به جاي درد جسمي. «خوشي» به جاي هيجان و شادي.
11- هيچ وقت مستقيم حالاتي مثل غم، شادي، نگراني و ... را در متن نياور. با نوشتن، اين حالات را نشان بده. در ضمن ما وقتي داريم خاطرهاي را روايت ميکنيم بهتر است حالت منبر به خودش نگيرد. مثلاً نگوييد «دختر نعمته. قدر بدونين و ...». بايد اين را جوري توي متن بنويسي که منِ مخاطب به اين جمله برسم. نه با گفتن مستقيم شما. هنر داستان به همين قشنگ و جذاب بيان کردنش است، نه يک راست مخاطب را نشاندن سرسفره حاضري.
مثال: «در صحراي کربلا شمر بر سينه امام حسين نشست و سرش را بريد.» شما احساسي شديد الان؟ اشک تان درآمد؟ نه.
اما فرض کنيد يک مداح اين جا بود و ميدان رفتن حضرت علي اکبر را و نه حتا شهادت امام حسين را براي شما روايت ميکرد. غير مستقيم با ذکر جزييات و حواشي طوري ميگفت که همه شما منقلب ميشديد.
دوباره تاکيد مي کنم بيان مستقيم داراي کمترين شيوه اثرگذاري است. بگذاريد مخاطب خودش نتيجه را از متن شما استنباط کند.
12- يک نکته را خيلي بهش توجه کن. و آن نوشتن جملات کوتاه هست. جملات کوتاه معجزه ميکنند. «و، اما، ولي، و...» را از بين جملات حذف کن. جمله بدون اينها آسيبي نميبيند. همچنين حذف جملات اضافه که بودنشان به متن کمکي نميکند.
متن بلند: «با زهرا که از کتابخانه اومديم بيرون اصلا حال و حوصله نداشتم مثل بقيه روزا باهاش حرف بزنم هر چي اون ميگفت من فقط گوش ميکردم که حتي حوصله شنيدنش هم نداشتم که بين راه زهرا بايد از من جدا ميشد و سمت خونه خودشون ميرفت و من قسمتي از راه تنها ميشدم»
با جملات کوتاه: «با زهرا از کتابخانه آمديم بيرون. حوصله نداشتم مثل هر روز باهاش حرف بزنم. هر چه ميگفت فقط گوش ميکردم. بين راه زهرا از من جدا ميشد. يک تکهاش را تنها ميشدم.»
3- شکسته نويسي ممنوع. اگر ميخواهي صميمي بنويسي اين صميميت بايد در قالب کلمات منتقل شود، نه با محاوره نويسي. مثلا خانهمان را بنويسي خونهمون، ميگويد را ميگه و ...
- براي خودت يک دفتر يا کانال يا هرچيزي که دم دستت هست درست کن. جملات خوب، کلمات خوب، تشبيهات خوب، اسامي خوب، ايدههاي خوب را تويش بنويس. بعد براي نوشتن از آنها استفاده کن. يا حتا ايدهاي را که از خواندن يک متن به ذهنت ميرسد آن جا بنويس.
زينب خزايي
#نويسندگي_خلاق
@HarfeHEzafeH